در حاشیه هفته٬
علی جوادی
دادگاه بین المللی لاهه٬ حکم دستگیری معمر قذافی
دادگاه بین المللی لاهه حکم بازداشت معمر قذافی رئیس حکومت لیبی٬ سیف الاسلام فرزندش٬ و عبدالله سنوسی رئیس اطلاعات ارتش٬ را صادر کرد. رئیس این دادگاه گفته است که مدارک موجهی وجود دارد که نشان میدهد شخص قذافی مسئول کشتار و جنایاتی است که علیه مردم این کشور از چهار ماه گذشته تاکنون صورت گرفه است. این دادگاه قذافی را متهم به جنایت علیه بشریت و دستور سرکوب و کشتار غیر نظامیان کرده است. در جریان خیزش توده ای مردم لیبی تاکنون نزدیک به چند هزار نفر کشته و زخمی شده اند. به چند نکته در حاشیه این حکم باید اشاره کرد :
١ - تردیدی نیست که معمر قذافی را باید به جرم جنایت علیه مردم لیبی محاکمه کرد. اما این جنایت فقط محدود به کشتار و سرکوب مردم لیبی در ماههای اخیر نخواهد بود و نباید باشد. قذافی رئیس حکومت سرمایه در لیبی است. بیش از چهل سال است که با جنایت و سرکوب وحشیانه بر این مردم حاکمیت کرده است. محاکمه قذافی به جرم جنایت اخیر این حکومت تخفیقی بی حد و حصر به این جانی سرمایه است. اما چرا تخفیف؟ واقعیت این است که اگر دستگاه قضایی بین المللی سرمایه به این جانی چنین تخفیقی میدهد تنها به این دلیل است که نمیتوانند و مسلما نمیخواهند با عناصری که خود عمری را با آنها در معامله و بند و بست قرار داشتند و این نیروها چشمشان را بر جنایتشان می پوشاندند٬ به جرم جنایت در کل این دوره طولانی محاکمه کنند. به قراری دیگر جنایت این جانیان سرمایه تا زمانیکه منفعت آنها همسو است٬ مجاز است. این یک حقیقت پنهان این حکم است. معمر قذافی را باید به جرم جنایت ۴۰ ساله علیه مردم لیبی و تروریسم دولتی محاکمه کرد.
۲ - محاکمه قذافی و صدور حکم بین المللی برای دستگیری او در عین حال نشاندهنده دو رویی و ریاکاری کل سیستم قضایی بین المللی سرمایه است. این دستگاه تماما وابسته است. مستقل نیست. جزیی از پیکره سرمایه جهانی است. دستگاهی است که برای پیشبرد امور قضایی سرمایه جهانی. در این حقیقت نباید ذره ای تردید کرد. در هر نظامی سیستم قضایی انعکاسی از کل مناسبات اجتماعی و بنیادهای اقتصادی و سیاسی در آن جامعه است. به این اعتبار دادگاه بین المللی لاهه مکانی برای عدالت سیاسی و اجتماعی در صحنه بین المللی نیست. بر عکس محلی برای تسویه حسابهای بین المللی دول غربی با دیگران است. هرگونه توهمی در این مورد سم است. در این دادگاه هرگز دیکتاتورها و جانیان دوست و یا سردمداران دول غربی به جرم جنایت علیه مردم محاکمه نخواهند شد. در این دادگاه شارون٬ نتانیاهو٬ بوش٬ بلیر و سایر جنایتکاران سرمایه هرگز محاکمه نخواهند شد.
۳ - آیا در پیشبرد پروژه محاکمه سران رژیم اسلامی به جرم جنایت علیه بشریت در سطح بین المللی نباید به این سیستم قضایی اتکاء کرد؟ تاریخ تاکنونی تلاشهای ما نشان داده است که علیرغم ارائه مدارک حقوقی کافی٬ این دادگاه حتی از باز کردن پرونده جنایت سران حکومت اسلامی خودداری کرده است. موضع این دادگاه نعل به نعل عین موضع دول اروپایی در قبال رژیم اسلامی است: بند و بست با رژیم اسلامی. تنها در شرایطی که مردم بپاخواسته در ایران حکومت اسلامی را در لبه پرتگاه سقوط قرار دهند٬ در آن زمان این دادگاه هم پرونده محاکمه سران رژیم را آغاز خواهد کرد.
"پرداخت یارانه های نقدی متوقف میشود"
اخیرا سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس اوباش اسلامی اعلام کرده است که پرداخت یارانه های نقدی از مرداد ماه متوقف خواهد شد و به جای آن کارت انرژی در اختیار واجدین شرایط قرار خواهد گرفت. سید عماد حسینی هدف از این تغییر سیاست دولت را "رفع مشکلات مردم در پرداخت قبوض آب٬ گاز و برق" اعلام کرده است .
١ - حذف سوبسیدها بزرگترین تعرض حکومت سرمایه اسلامی در ایران به معیشت و زندگی توده های کارگر و مردم زحمتکش است. با یک تعرض ضد انسانی سالانه بیش از ۴۰ میلیارد دلار بر هزینه زندگی مردم اضافه کردند. این یک دزدی آشکار است که در جهان سرمایه داری معاصر آن را "رفرم اقتصادی" و یا نام دیرینه تر آن یعنی سیاست "ریاضت اقتصادی" نام گذارده اند. یک پی آمد اجرای این سیاست افزایش بیش از پانصد درصدی هزینه آب و برق و گاز و سایر مواد سوختی و همچنین افزایش سرسام آور قیمت اقلام پایه ای مانند برنج و آرد و شیر و قند و شکر بوده است. بی دلیل نبود که صندوق بین المللی پول با وقاحت خاصی این اقدام جانیان سرمایه در ایران را ستود.
۲ - اجرای این سیاست در ایران اما ویژگی های خود را داشته است. هراس از واکنش مردمی که حکم به سرنگونی رژیم اسلامی داده اند و سرنگونی طلبی ویژگی اعتراضات جامعه را تشکیل میدهد٬ دولت سرمایه را وادار به اتخاذ سیاستی متفاوت از ابتدا کرد. ناچار شدند در آغاز با طرح پرداخت "نقدی یارانه ها" به میدان بیایند. از ابتدا تردیدی نبود که این اقدامی دفاعی بمنظور خنثی کردن اعتراضات مردم به این تعرض اقتصادی است. روشن بود که در صورت گذران التهاب و شوک ناشی از این طرح پرداخت این "نقدی" ها نیز متوقف خواهد شد.
۳ - اجرای این سیاست جهانی در همه جا تاکنون با اعتراضات مردم زحمتکش مواجه شده است. این اعتراضات شمال آفریقا تا سواحل جنوبی اروپا را در برگرفته است. ایران نیز استثناء نبوده است. عدم پرداخت قبوض آب و برق و گاز شکل ویژه اعتراض به این سیاست در ایران بوده است. اعتراضی که بعضا ابعاد توده ای و گسترده ای در برخی از شهرهای شمال و همچنین لرستان به خود گرفته است. اکنون نپرداختن قبوض آب و برق و گاز به حدی رسیده است که دولت ناچار شده است چاره دیگری بیندیشد. پرداخت "نقدی یارانه ها" را میخواهند حذف کنند و بجای آن "کارت انرژی" تحویل مردم دهند. می پندارند که مردم بدینوسیله قبوض آب و برق و گاز را پرداخت خواهند کرد. آیا توهم اوباش اسلامی حاکم را هم حدی و اندازه ای است؟ مسلما این اوباش دارند با سیلی صورت خود را سرخ نگهمیدارند. شبح اعتراض توده ای و خیزش مردم مترصد تعرض همچنان بر بالای سر رژیم در پرواز است. رژیم راه خلاصی ندارد.
ملاقات تروریستها در تهران
اخیرا کنفرانسی در تهران برگزار شد که سران دول سودان٬ پاکستان٬ افغانستان و عراق در آن شرکت داشتند. این کنفرانس را "مبارزه با تروریسم" نام نهاده اند. درصورتیکه نام کنوانسیون سران تروریسم دولتی اسلامی و متحدین منطقه ای شان٬ شاید واقعی تری است. حضور عمر البشیر رئیس دولت سودان٬ که به جرم جنایت علیه بشریت تحت تعقیب قرار دارد٬ رنگ ویژه ای به این کنفرانس بخشیده بود!
دنیای وارونه ای است. کسانی که خود در راس ماشینهای آدمکشی قرار دارند٬ بعضا به جرم جنایت علیه مردم محاکمه شده اند٬ یا باید بزودی محاکمه شوند٬ خود یک ماشین عظیم تروریستی را سازمان داده و به پیش میبرند٬ کنفرانسی علیه تروریسم سازمان دهند٬ تنها نشان وارونگی جهان معاصر است. اگر تمام تروریستهای دولتی و اسلامی در این کنفرانس شرکت میکردند٬ اگر روسای دول آمریکا٬ اسرائیل٬ انگلستان و فرانسه و همچنین پرچمداران جریانات اصلی اسلامی هم در این کنفرانس حضور بهم میرساندند٬ آنگاه باید این تجمع را کنفرانس سران تروریسم جهانی و نه کنفرانس "مبارزه با تروریسم" نام میگذاردند. نام پر معنی تری میبود.
اما نه٬ مدتهاست که تروریسم جهانی در شاخه های دولتی و اسلامی آن در رقابتی خرد کننده بسر میبرند. و اگر رژیم تروریستی اسلامی قادر میشود که سازمانده چنین کنفرانسی باشد تنها به این دلیل است که کشمکش دو قطب تروریسم جهانی یک واقعیت سیاه دنیای معاصر است. واقعیتی که قربانیانش عادی ترین مردم اند. در روز روشن بدون کوچکترین "تبعیضی" زن و مرد و پیر و جوان و نظامی و غیر نظامی را منفجر میکنند و نابود میکنند. از طرف دیگر تروریسم رقیب مجهز به پیچیده ترین سلاجهای کشتار انسان هر جا را اراده کنند به خاک و خون میکشند و جامعه را به نابودی و فلاکت می رانند. زمانیکه هیات حاکمه آمریکا هر جنگی را تحت نام "مبارزه علیه تروریسم" به پیش میبرد٬ نیروی رقیب هم امکان پیدا میکند که مقابله خود با رقیب را تحت نام "کنفرانس مبارزه با تروریسم به پیش ببرد .
دور نیست آن روزی که خامنه ای ها و احمدی نژادها دچار همان سرنوشتی شوند که عمرالبشیر اکنون با آن روبرو است. اما اینبار این اراده کارگر و مردم زحمتکش است که این اوباش را دچار سرنوشتی خواهد کرد. *